نگاهی تخصصی به روند وترید در روند

آشنایی با خطوط روند

 

 

خطوط روند یکی از ابزارهای مهم در تحلیل تکنیکال هستند که بسیاری از تریدرها از آنها استفاده می کنند. در صورتی که بتوانید رسم خطوط روند و روش استفاده از آنها را به درستی فرا بگیرید مطمئن روش کارآمدی را آموخته اید.

قصد مقدمه چینی زیاد را نداریم. پس به سراغ خطوط روند در تحلیل تکنیکال می رویم. با طلاچارت همراه باشید…

دو نوع خط روند در بازار داریم: خط روند صعودی و خط روند نزولی.
اما روش رسم این خطوط به چه صورت است؟ تنها چیزی که برای رسم خطوط احتیاج داریم، توجه به سقف ها و کف های بازار است.

رسم خط روند صعودی: تنها کافیست دو کف را پیدا کنید که کف دوم بالاتر از کف اول باشد. به هیچ عنوان سعی نکنید که کف های غیرواضح را برای این کار انتخاب کنید. همیشه و در هر حالت بهتر است کف هایی را انتخاب کنید که شکل واضحی داشته باشند و به قول انگلیسی زبان ها Choose the obvious one 🙂

وقتی این دو کف را مشاهده کردید، کافیست با یک خط، کف اول را به کف دوم متصل کرده و به سمت آینده ادامه دهید. به همین سادگی یک خط روند صعودی را رسم کردید و می تواند منتظر بمانید تا قیمت در آینده به آن رسیده و مجددا واکنش دهد.

نمونه ساده ای از یک خط روند صعودی را در شکل زیر مشاهده می کنید.

رسم خط روند نزولی: برای رسم خط روند نزولی باید به دنبال دو سقف باشید که سقف دوم از سقف اول پایین تر باشد. حالا سقف اول را به سقف دوم متصل کرده و خط را به سمت آینده ادامه دهید. اکنون نیز یک خط روند نزولی رسم کردیم و باید منتظر باشیم تا قیمت مجددا به آن برگشت کند تا بتوانیم وارد پوزیشن فروش شویم.

شکل ساده خط روند نزولی را در ادامه میبینید.

اکنون نمونه هایی از خطوط روند صعودی و نزولی در چارت واقعی بازار.

نمونه ای از یک خط روند صعودی

نمونه ای از یک خط روند نزولی

نکات مهم در خطوط روند

۱- هرچه زاویه خط روندی که رسم کرده ایم تندتر باشد، احتمال شکست آن افزایش می یابد. دلیل آن این است که هر حرکتی که قدرت بالایی داشته باشد، می تواند توان حرکتی بازار کاهش داده و باعث اصلاح بیشتر قیمت و شکست خط روند شود. دلیل این اصلاح های قیمت نیز برداشت سود تریدرهایی است که بعد از حرکت قوی بازار به هدف خود رسیده اند و البته تریدرهایی که در جهت حرکت جدید که باعث شکست خط روند شده است وارد بازار شده اند.

۲- خطوط روند در تایم فریم های بزرگتر اعتبار بیشتری دارند. اصولا در اکثر بخش های تحلیل تکنیکال، حرکاتی که در تایم فریم های بزرگتر دیده میشوند، اعتبار بیشتری دارند. چرا که در تایم فریم های بزرگتر نویزها و خطاهای کمتری مشاهده می شود.

۳- ترکیب خطوط روند با سطوح افقی حمایت و مقاومت بسیار مفید خواهد بود و باعث افزایش اعتبار خط روند شما خواهد شد. چرا که بازار نسبت به سطوح افقی حمایت و مقاومت بسیار حساس است و اگر این سطوح با خطوط روند ترکیب شوند، نقاط بسیار مناسبی را برای ترید کردن به شما نشان می دهند.

۴- خطوط روند را هرگز به نمودار تحمیل نکنید. جایی که بازار حرکت بسیار قدرتمند و شارپ (شامل چند کندل با بدنه های بزرگ) انجام می دهد خط روند خاصی بوجود نمی آید. پس روی این حرکت خط روندی رسم نکنید چرا که اعتباری نخواهد داشت.

روندها و تغییر روند در تحلیل تکنیکال

 

​​​​​​​

روندها یکی از مهمترین بخش های تحلیل تکنیکال هستند که می توانند ایده هایی در مورد شرایط کلی بازار به ما بدهند. به عنوان مثال زمانی که بازار در حال صعود می باشد، می توان در نقاط مناسبی اقدام به خرید کرد و یا به هنگام نزول بازار می توان نقاطی را برای فروش در نظر گرفت.

البته روش های سنتی ترید بر اساس روند ممکن است امروزه دیگر کارایی ۲۰ یا ۳۰ سال قبل را نداشته باشند. چرا که تکنیک ها عوض شده و تریدرها نیز باهوش تر شده اند و شاید دیگر جملاتی مثل “سعی نکن چاقوی در حال سقوط رو بگیری” دیگر کاربری نداشته باشند. به قول “اد سیکوتا” یکی از بزرگترین تریدرهای دنیا که میگوید: ” روند دوست شماست مگر در زمانی که در پیچ آخر باشد“.

اما باز هم میگوییم که تحلیل روند می تواند به عنوان چشم اندازی کلی به کار بیاید. این نظر شخصی ماست و هرکس می تواند نظری داشته باشد.

در ادامه میخواهیم روندها را به شکل ساده بشناسیم و تغییر روند را نیز بررسی کنیم. پس با طلاچارت همراه باشید…

انواع روندها و تعریف آنها

۱- روند صعودی: روندی است که سقف ها و کف ها به صورت متوالی بالاتر از یکدیگر تشکیل می شوند.

۲- روند نزولی: روندی است که سقف ها و کف ها به صورت متوالی پایین تر از یکدیگر تشکیل می شوند.

۳- روند خنثی: روندی است که در آن سقف ها و کف ها معمولا در یک محدوده مشخص تشکیل می شوند و در واقع کف یا سقف جدیدی نداریم.

نمونه ای ساده از یک روند صعودی

H = سقف | L = کف | HH = سقف بالاتر | HL = کف بالاتر

نمونه ای از یک روند نزولی

H = سقف | L = کف | LH = سقف پایین ترLL= کف پایین تر

نمونه ای از یک روند خنثی

نمونه هایی از روندها در چارت واقعی بازار

 

تغییر روند

تغییر روند نیز یکی از نشانه ها و هشدارهای مهم در بازار است که می تواند ما را از افتادن در دام روندهایی که به آخر عمر خود رسیده اند نجات دهد. اما چگونه می توان تغییر روند را تشخیص داد؟

ناتوانی قیمت! این مهمترین بخش از تغییر روند است و باید همیشه به خاطر بسپارید. زمانی که قیمت قادر به تشکیل سقف جدید (در روند صعودی) یا کف جدید (در روند نزولی) نباشد، باید کاملا مراقب باشیم. ممکن است روند آماده برای تغییر باشد.

تغییر روند دو بخش دارد: هشدار اولیه و تایید نهایی.

تغییر روند از صعودی به نزولی

هشدار اولیه: هر زمان که آخرین کف ایجاد شده شکسته شود.

تایید نهایی: زمانی که آخرین کفی که منجر به آخرین سقف شده است شکسته شود.

تغییر روند از نزولی به صعودی

هشدار اولیه: زمانی که آخرین سقف ایجاد شده شکسته شود.

تایید نهایی: زمانی که آخرین سقفی که منجر به آخرین کف شده است شکسته شود.

و در ادامه نمونه های روی چارت واقعی را مشاهده خواهید کرد.

تغییر روند از صعودی به نزولی

تغییر روند از نزولی به صعودی

نکات مهم در مورد خطوط روند

 

خطوط روند شاید در اولین نگاه ساده به نظر برسند اما میتوانند به اندازه یک استراتژی معاملاتی کامل به شما فرصت های سودآوری بدهند. بدون استفاده از حتی یک اندیکاتور و یا ابزار دیگری! اما به شرطی که تکنیک های آن را به خوبی فرا گرفته باشید.

در ادامه چند نکته مهم در مورد خطوط روند بیان میکنیم که مسلما دانستن آنها به شما کمک شایانی خواهد کرد. با طلاچارت همراه باشید…

 

۱- فاصله برخوردها

خطوط روندی که رسم میکنیم باید از لحاظ فاصله بین برخوردها در وضعیت مناسبی باشند. یعنی به این صورت نباشد که فاصله برخوردها خیلی کوتاه بوده و عملا نقاط کم اهمیتی را به همدیگر متصل کرده باشیم. به صورت کلی باید بگوییم هرچه فاصله برخورد نقاطی که خط روند ما را تشکیل میدهند بیشتر باشد، عملا با یک خط روند مناسب تر (از لحاظ کارایی) مواجه خواهیم بود.

 

طی تحقیقاتی که “توماس بولکوفسکی” انجام داده و در کتاب خود منتشر کرده است، از بین نمونه های آزمایشی در نمودار سهام شرکت های مختلف، آن دسته از خطوط روندی که فاصله نقاط برخوردشان کمتر از ۲۹ روز بوده، میزان سوددهی آنها ۳۶% بوده است اما خطوط روندی که فاصله نقاط برخورد آنها بیش از ۲۹ روز بوده، بازدهی ۴۱% داشته اند.

 

نکته: فاصله ۲۹ روزه که در این تحقیق به آن اشاره شده است مربوط به نمودارهای سهام می باشند. مسلما اگر شما در بازارهای دیگری مثل فارکس و … فعالیت میکنید، بهتر است متناسب با وضعیت همان بازار وضعیت زمانی برخوردها را مورد بررسی قرار دهید.

در ادامه تصویری از فاصله نقاط برخورد را در نمودار یورو/دلار استرالیا در بازار ارز مشاهده می کنید.

 

۲- تعداد برخوردها

اما مسئله تعداد برخوردها نیز بسیار مهم است. در واقع اگر تعداد برخوردهای یک خط روند بیشتر باشد، نشان میدهد که هر بار به محض رسیدن قیمت به خط روند، معامله گران از فرصت استفاده کرده و بر حجم معاملات شان افزوده اند.

 

توماس بولکوفسکی در این زمینه نیز تحقیقی انجام داده است. در این بررسی، خطوط روندی که کمتر از ۴ برخورد داشته اند، بازدهی ۳۵% را نصیب تریدرها کرده اند. اما آن دسته از خطوط روند که بیش از ۴ برخورد داشته اند، بازدهی ۴۸% به معامله گران داده اند.

 

۳- طول خط روند

طول خط روند یکی از مباحث مهمی است که برای تشخیص خطوط روند پرقدرت تر به کمک تحلیلگر خواهند آمد. توماس بولکوفسکی خطوط روند را به ۴ دسته تقسیم بندی کرده است:

خطوط روند کوتاه مدت (۳ ماهه) خطوط روند میان مدت (۳ تا ۶ ماهه) خطوط روند بلند مدت (بیش از ۶ ماه) خطوط روند فراتر از بلند مدت ( بیش از ۱ سال)

وقتی قیمت روی هر کدام از انواع ۴ گانه خطوط روند قرار میگیرد، بالاخره زمان شکستن آنها (Breakout) فرا میرسد. هر خط روند پس از شکست شدن به صورت میانگین درصد مشخصی سود نصیب معامله گر میکند.

خطوط روند کوتاه مدت: ۳۴% خطوط روند میان مدت: ۳۵% خطوط روند بلندمدت: ۴۶% خطوط روند فراتر از بلندمدت: ۵۲%

 

۴- زاویه خطوط روند

آیا زاویه خطوط روند هم مهم است؟ بدون شک بله! در اینجا به بحث پایداری حرکت قیمت میرسیم (Price Movement Stability). حتما شنیده اید که میگویند “آنچه که به سرعت اوج میگیرد با همان سرعت هم فرود خواهد آمد”. در بازارنیز همین موضوع وجود دارد. در واقع وقتی قیمت با هیجان بسیار زیادی حرکت میکند، معمولا پس از اتمام جو هیجانی با همان سرعت هم برگشت میکند.

در این حالت اگر زاویه حرکت قیمت در صعود یا نزول زیاد باشد، “پایداری حرکت قیمت” معمولا زودتر مختل خواهد شد. بنابراین اگر یک خط روند هم روی حرکات هیجانی رسم کنید (به شرط آنکه کلا امکان رسم خط روند وجود داشته باشد) خط روندتان زودتر شکسته خواهد شد.

برای درک بهتر مسئله باید زوایای خطوط روند را مدنظر قرار دهید. توماس بولکوفسکی کار شما را راحت کرده است. اعدادی که با عنوان بازدهی مشخص شده اند، میزان درصدی حرکت قیمت بعد از بریک آوت هستند.

 

زاویه ۰ درجه: بازدهی ۷۵%

زاویه ۶ درجه: بازدهی ۴۵%

زاویه ۱۲ درجه: بازدهی ۴۱%

زاویه ۱۸ درجه: بازدهی ۲۸%

زاویه ۲۴ درجه: بازدهی ۳۱%

زاویه ۳۰ درجه: بازدهی ۲۵%

زاویه ۳۶ درجه: بازدهی ۲۲%

زاویه ۴۲ درجه: بازدهی ۵۸%

زاویه ۴۸ درجه: بازدهی ۳۷%

زاویه ۵۴ درجه: بازدهی ۲۰%

 

زوایایی مثل ۰، ۶ و ۱۲ درجه معمولا روندهای قدرتمندی را نشان نمیدهند و بیشتر شامل روندهای رنج میشوند. اما در بین زوایای دیگر که روندهای خوب را نشان میدهند، زاویه ۴۲% بازدهی بسیار مناسبی بعد از بریک آوت خواهد داشت. در سایر کتاب های تحلیل تکنیکال نیز به زاویه ۴۵ درجه اشاره شده است که تفاوتی با ۴۲ درجه ندارد.

اما چرا ۴۵ درجه زاویه مناسبی برای خط روند است؟ چون قاعده “پایداری حرکت قیمت (PMS)” در آن حفظ شده است. حرکات کاملا معقول انجام میشوند و هیجانی در کار نیست. بنابراین در این حالت بازار منطقی است.

 

۵- سطوح حمایتی و مقاومتی ایجاد شده در زمان برخورد قیمت به خط روند

هنگامی که یک خط روند صعودی داریم٬ هر برخورد به خط روند صعودی و سپس بالا رفتن قیمت٬ یک سطح حمایتی ایجاد می کند. در روند نزولی این قضیه برعکس می باشد. در واقع هر بار که قیمت به خط روند نزولی برخورد می کند و مجددا ریزش میکند٬ یک سطح مقاومتی ایجاد می شود.

هنگامی که بازار نتواند سقف قبلی را بزند و یکی از این سطوح را بکشند٬ میتوانیم بگوییم که احتمالا روند به پایان رسیده است. حالا میتوانیم از سطوح حمایتی که قبلا ایجاد شده (خطوط افقی مشکی رنگ) برای در نظر گرفتن حد سود و یا جابجایی حدضرر برای موقعیت های فروش (بعد از تثبیت شکسته شدن خط روند صعودی) استفاده کنیم.

نکته: تمامی موارد برای خطوط روند نزولی به صعود معکوس می باشد و تفاوتی در اصل روش وجود ندارد.

 

۶- خطوط روند در حرکات کانالیزه

اتفاقی که به وفور در یک کانال رخ می دهد این است که می توان روی حرکات در جهت کانال یک خط روند کشید. این خط روند می تواند جایی که قیمت به سقف کانال میرسد را نشان داده و همچنین در اندازه گیری زمانی نیز به ما کمک کند. جالب اینجاست که در یک کانال٬ معمولا شیب خط های روند کوتاه مدت داخل کانال تقریبا با یکدیگر برابر است.

برگرفته از مطالب توماس بولکوفسکی

نگاه عمیق به خطوط روند (قسمت اول)

 

 

 

خطوط روند ابزارهای بسیار مفیدی در تحلیل تکنیکال هستند که با استفاده از آن می توان موقعیت های معاملاتی فوق العاده ای را شکار کرد. اما نباید زیاد ساده به آنها نگاه کرد. اگر با دقت بیشتری به این خطوط نگاه کنیم، اطلاعات بسیار بیشتری در مورد ساختار حرکتی بازار، صعودی یا نزولی بودن جو روانی بازار (Market Sentiment)، قدرت و فاز حرکتی بازار را به ما خواهند داد.تصویر زیر نمایی

 

برخورد و واکنش سوم

برای رسم یک خط روند به حداقل دو نقطه نیاز داریم. اگر بخواهیم خط روند صعودی رسم کنیم، دو کف یا حفره نیاز داریم و برای کشیدن خط روند نزولی نیز به دو سقف یا قله نیاز خواهیم داشت. این ساده ترین حالت برای ترسیم خط روند است.

اگر دو نقطه مناسب برای ترسیم خط روند در نظر گرفته باشید، به احتمال زیاد در نقطه سوم نیز قیمت به این خط روند واکنش نشان خواهد داد. اما اگر زیاد به دو نقطه ای که خط روند را از آنجا رسم کرده اید اطمینان ندارید، بهتر است که منتظر بمانید تا واکنش قیمت به نقطه سوم را نیز مشاهده کنید.

در هر صورت قیمت در برخورد سوم و واکنش به خط روند، آن را تایید خواهد کرد. پس همیشه نقطه برخورد سوم برای ما مهم خواهد بود.

اما دلیل اهمیت برخورد و واکنش سوم به یک خط روند چیست؟ در چارت قیمت، نقطه سقف و کف زیادی وجود دارند و ما میتوانیم هر دو کف یا دو سقفی که میبینیم را به هم وصل کرده و یک خط روند رسم کنیم. در این حالت تعداد فوق العاده زیادی از خطوط روند بوجود خواهند آمد. بنابراین این خطوط به صورت تصادفی بوجود آمده اند و بازار به همه آنها واکنش نشان نمی دهد. اما خط روندی که در سه نقطه برخورد داشته باشد به بسیار زیادی تصادفی نخواهد بود و تریدرهای زیادی در حال نگاه کردن به آن هستند.

بدنه یا سایه؟ مسئله این است!

یکی از مسائلی که بین همه تریدرها در مورد رسم خط روند وجود دارد این است که آیا خط روند باید از سایه رسم شود یا بدنه کندل ها؟ بگذارید خیالتان را راحت کنیم؛ هیچ قانونی ثابتی وجود ندارد. خط روند را از روی سایه ها رسم می کنید، درست است. اگر از روی بدنه ها هم رسم می کنید باز هم کار درستی را انجام می دهید.

یک روش دیگر هم وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید. این تکنیک معروف به Trendline Zoneمی باشد. در واقع شما محدوده ای بدست خواهید آورد که ترکیب خط روند سایه ها و بدنه ها می باشد. تصویر زیر به وضوح این تکنیک را نشان می دهد.

 

خط نارنجی رنگ بر اساس بدنه کندل ها (همان نمودار خطی) و خط آبی رنگ بر اساس سایه کندل ها رسم شده است. همانطور که میبیند یک محدوده خط روند بوجود آمد. بنابراین در جایی که برای رسم خط روند شک داشتید، می توانید از این تکنیک استفاده کنید.

شیب و زاویه خطوط روند

این هم یکی دیگر از مواردی است که قدرت خطوط روند را به ما نشان می دهد. در واقع با اندازه گیری شیب و زاویه خط روند میتوانیم قدرت یک روند را تشخیص دهیم. این آیا در جهت حرکتی فعلی قدرت زیاد است یا کم؟

هنگامی که یک خط روند صعودی رسم می کنید و زاویه آن زیاد است، نشان می دهد که قدرت حرکتی بازار زیاد بود و مومنتوم در جهت فعلی بازار قرار دارد.

تصویر زیر یک روند صعودی را نشان می دهد که زاویه شکل گیری کف ها در بازار به صورت مداوم در حال افزایش است. این زوایا به ترتیب ۱۹-۱۳-۳۹-۵۵-۵۷ درجه می باشند.

 

اما در تصویر بعدی مشاهده می کنید که زاویه حرکتی بازار در حال کم شدن است و این نشان می دهد که قدرت در جهت روند فعلی در حال فروکش کردن است. پس باید مراقب بود.

 

 

نگاه عمیق به خطوط روند (بخش پایانی)

 

 

 

خطوط روند ابزارهای بسیار مفیدی در تحلیل تکنیکال هستند که با استفاده از آن می توان موقعیت های معاملاتی فوق العاده ای را شکار کرد. اما نباید زیاد ساده به آنها نگاه کرد. اگر با دقت بیشتری به این خطوط نگاه کنیم، اطلاعات بسیار بیشتری در مورد ساختار حرکتی بازار، صعودی یا نزولی بودن جو روانی بازار (Market Sentiment)، قدرت و فاز حرکتی بازار را به ما خواهند داد.

 

 

شکست شدن ساختار بازار

ساختار حرکتی بازار را روندها تعیین می کنند. چه روندهای صعودی یا نزولی و چه روندهای خنثی. بنابراین شکسته شدن خط روند نشان دهنده شکسته شدن ساختار بازار است. با شکسته شدن خط روند در اکثر موارد، ساختار حرکتی بازار عوض میشود. این سیکل های حرکتی به صورت مداوم در بازار تکرار می شوند.

روندهایی در دل یکدیگر

بازار دارای سیکل های متفاوتی است. از سیکل های بسیار بزرگ گرفته تا سیکل های کوچک تر. به عنوان مثال زمانی که یک روند نزولی بزرگ در تایم هایی مثل هفتگی و روزانه داریم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که در تایم های پایین تر مثل ۱ ساعته یا ۳۰ دقیقه ممکن است روندهای صعودی نیز داشته باشیم.

در تصویر زیر یک فلش قرمز رنگ را مشاهده می کنید که روند بلند مدت بازار را نشان می دهد که نزولی است. اما در دل همین روند می توانید روندهای صعودی و نزولی دیگری را نیز مشاهده نمایید که در واقع سیکل های کوتاه مدت بازار هستند.

همین روندهای کوچک تر را می توان با خطوط روند شناسایی کرد و در صورتی که شرایط مناسب بودند، اقدام به پوزیشن گیری بر اساس آنها نمود

تبدیل خطوط روند

همانطور که تبدیل سطح روی سطوح افقی اتفاق می افتد، روی خطوط روند نیز تبدیل سطوح نیز انجام می شود. با استفاده از این تکنیک می توانید موقعیت های مناسبی را جهت ورود یا خروج از بازار بدست آورید.

در تصویر زیر نمونه ای از تبدیل خطوط روند را مشاهده می کنید. در واقع خط روندی که خاصیت مقاومتی داشته است (خط روند نزولی)، بعد از شکست تبدیل به یک خط روند حمایتی شده است. و در مورد بعدی اتفاق معکوس رخ داده است. یعنی خط روند حمایتی (خط روند صعودی) پس از شکست تبدیل به خط روند مقاومتی شده است. این روش برای تریدرهای محافظه کار که نمی خواهند در شکست اولیه خط روند وارد معامله شوند بسیار مناسب است.

چکیده مطالبی که گفته شد:

    • خط روند در نقطه برخورد و واکنش سوم تایید می شود.
    • اهمیتی ندارد که از سایه ها یا بدنه کندل ها برای خطوط روند استفاده می کنید. هر دو آنها می توانند درست باشند. همچنین تکنیک Trendline Zone می تواند به شما کمک کند.
    • زاویه خطوط روند می تواند نکات مهمی در مورد قدرت حرکتی بازار را به ما نشان دهد.
    • تغییر ساختار حرکتی بازار را می توان به راحتی با شکسته شدن خطوط روند تشخیص داد.
    • ساختار حرکتی بازار به این صورت است: روند –  شکست – روند جدید
  • تبدیل شدن خطوط روند می تواند موقعیت های مناسبی جهت اتخاذ پوزیشن معاملاتی نصیب تریدر کند.
  • روش ویکتور اسپراندئو و شکست خطوط روند!

     

  •  

    اخطوط روند یکی از ابزارهای بسیار مفید جهت ترید می باشند که به صورت گسترده ای توسط اکثر تریدرها مورد استفاده قرار می گیرند. حتی افرادی که روش شان مبتنی بر خطوط روند نمی باشد نیز گاهی اوقات به عنوان یک عامل تاییدی مضاعف، از این ابزار و ترکیب آن با استراتژی خودشان بهره می گیرند. البته کاربردهای خطوط روند بسیار زیاد است و شامل موارد دیگری مثل تشخیص قدرت روند (مومنتوم بازار) و یا روش SDTL نیز می شوند.

  •  

  •  

  •  

  •  

    اما در این مطلب قصد داریم روشی را به شما معرفی کنیم که برای تایید شکست خطوط روند به کار می رود. چرا که خیلی از مواقع دیده ایم که با شکسته شدن یک خط روند صعودی، برخی افرادی به سرعت اقدام به گرفتن پوزیشن فروش می کنند و یا زمانی که یک خط روند نزولی شکسته می شود، شروع به اخذ پوزیشن خرید می کنند.

     

    این کار می تواند اشتباه باشد. چرا؟

    ساده است. فرض کنید روند صعود فعلی بازار زاویه ای در حدود ۴۰ درجه داشته باشد. اما حالا به هر دلیلی قیمت شروع به اصلاح شیب خود کرده و می خواهد با شیب ۲۷ درجه به صعود خود ادامه دهد. بنابراین متوجه شدیم که همیشه شکست خط روند صعودی به معنای نزولی شدن بازار نیست. همچنین شکست خط روند نزولی نیز نمی تواند باعث صعودی شدن روند بازار شود.

     

    در تصویر زیر مشاهده می کنید که قیمت پس از شکست خط روند صعودی اندکی افت کرده و مجددا به مسیر خود در جهت صعود ادامه می دهد.

    اما روشی که در این مطلب قصد داریم به شما معرفی کنیم، روش یکی از بزرگترین تریدرهای دنیا یعنی آقای ویکتور اسپراندئو (Victor Sperandeo) می باشد. اگر تمایل دارید تا با این تریدر بزرگ بیشتر آشنا شوید، کتاب “جادوگران بازار نوین” اثر “جک شواگر” را مطالعه نمایید.

     

    اما در مورد خبره بودن این تریدر فقط کافیست به شما بگوییم که به فاصله یک روز قبل از “دوشنبه سیاه” سال ۱۹۸۷ که سقوط سنگین شاخص داوجونز را در پی داشت، ویکتور اسپراندئو با اخذ پوزیشن های سنگین فروش روی این شاخص توانست رقم خیره کننده ۳۰۰% سودآوری را در یک روز به ثبت برساند.

     

    این روش که برای تایید شکست خطوط روند به کار میرود با نام Trend Change 123 در کتاب “The Methods of a Wallstreet Master” که نوشته ایشان می باشد توضیح داده شده است.

    این روش سه مرحله ساده دارد:

    ۱- شکست خط روند

    ۲- تشکیل یک حفره (زیر خط روند صعودی) یا تشکیل یک قله (بالای خط روند نزولی)

    ۳- شکست حفره یا قله مد نظر

    شکست و تایید شکست خط روند صعودی

    قوانین ورود و خروج از معامله پس از شکست خط  روند صعودی

    ورود پس شکست خط روند صعودی: باید منتظر بمانید تا حفره ای که زیر خط روند صعودی شکل گرفته است و با شماره ۲ آن را مشخص کرده ایم، شکسته شود. سپس می توانید وارد پوزیشن فروش شوید.

     

    البته توجه داشته باشید که اگر کندلی که شکست را ایجاد کرده است با فاصله زیادی زیر حفره شماره ۲ بسته شود، بهتر است منتظر پولبک به سطح شماره ۲ بمانید تا نقطه ورود و در نهایت ریسک به ریوارد مناسب تری داشته باشید.

     

    حد ضرر: حد ضرر را کمی بالاتر از نقطه ای که قیمت به خط روند صعودی پولبک کرده است قرار دهید.

     

     

    شکست و تایید شکست خط روند نزولی

    قوانین ورود و خروج از معامله پس از شکست خط  روند نزولی

    ورود پس شکست خط روند نزولی: باید منتظر بمانید تا قله ای که بالای خط روند نزولی شکل گرفته است و با شماره ۲ آن را مشخص کرده ایم، شکسته شود. سپس می توانید وارد پوزیشن خرید شوید.

     

    البته توجه داشته باشید که اگر کندلی که شکست را ایجاد کرده است با فاصله زیادی بالای حفره شماره ۲ بسته شود، بهتر است منتظر پولبک به سطح شماره ۲ بمانید تا نقطه ورود و در نهایت ریسک به ریوارد مناسب تری داشته باشید.

     

    حد ضرر: حد ضرر را کمی پایین تر از نقطه ای که قیمت به خط روند نزولی پولبک کرده است قرار دهید.

    به شکل ساده هر دو ستاپ را مشاهده کردید.

    اما در ادامه با مثال های واقعی پیش خواهیم رفت تا بتوانیم به شکل ملموس تری این روش را به شما آموزش دهیم. پس با طلاچارت همراه باشید…

    مثال اول

    در تصویر بالا یک خط روند صعودی قوی را مشاهده می کنید که قیمت ۴ بار به آن برخورد داشته است و از لحاظ تعاریف تکنیکالی یک خط روند تایید شده می باشد.

  • سپس با یک کندل بسیار قوی شکسته می شود (مرحله ۱).
  • اکنون قیمت یک حفره (کف) را زیر خط روند صعودی ایجاد می کند (مرحله ۲)
  • قیمت تلاش می کند تا کف قبلی خود را بشکند. اما در مرحله اول قادر به انجام این کار نیست. سپس در بار دوم ناحیه قرمز رنگ را شکسته و نزولی پر قدرتی را آغاز می کند (مرحله ۳)
  •  

    مثال دوم

    در تصویر همه چیز مشخص است. قیمت خط روند نزولی را شکسته و قله ای را بالای آن ایجاد کرده است. نقطه ورود به پوزیشن خرید پس از شکست ناحیه قرمز رنگ خواهد بود و حد ضرر نیز کمی پایین تر از جایی که قیمت به خط روند پولبک کرده است قرار می گیرد.

     

    حد سود را چگونه باید پیدا کنیم؟

    همیشه تاکید ما بر این بوده است که نواحی مهم چارت (حمایت ها، مقاومت ها و نواحی تبدیل سطح) بهترین مکان ها جهت ورود و خروج معامله هستند. بنابراین می توانید این نواحی را جهت قرار دادن حد سود و یا برداشت سودهای چندگانه (Partial Take Profit) انتخاب نمایید.

     

    روش بعدی نیز می تواند استفاده از حد سودهایی باشد که بر اساس ریسک به ریوارد محاسبه می شوند. به عنوان مثال اگر در یک پوزیشن ۵۰ پیپ حد ضرر در نظر گرفته اید، می توانید ۵۰ پیپ (ریسک به ریوارد ۱:۱) یا ۱۰۰ پیپ (ریسک به ریوراد ۱:۲) برای برداشت سود در نظر بگیرید.

چه زمانی یک روند به پایان میرسد؟ نکات ساده و قدرتمند!

 

 

 

آموزشآموزش تحلیل تکنیکالپرایس اکشنروند ها

در تحلیل و ترید در بازار باید سعی کنید که تا جای ممکن به شکل ساده و موثرتری عمل کنید. چون هرچقدر با متغیرهای بیشتری را وارد بازی کنید، احتمال تفسیرهای نادرست از شرایط بازار افزایش خواهد یافت.

تصویر بالا مربوط به چارت یورو/دلار در تایم فریم روزانه می باشد و در آموختن یک مطلب بسیار مهم به ما کمک خواهد کرد چرا که به نظر میرسد “چیزهایی” در حال تغییر می باشند.

 

قیمت در یک روند صعودی قوی قرار داشته است و حالا به آهستگی تغییراتی در حال وقوع می باشد. تریدرهای تازه کار اشتباه بزرگی انجام می دهند و به سرعت داخل بازار می پرند چرا که فکر می کنند اتفاقاتی در حال رخ دادن است که منجر به نزول قیمت خواهد شد. اما قیمت هنوز آماده نزولی شدن نیست و خیلی زود است که بخواهیم وارد بازار شویم.

 

در اینجا میخواهیم به شما نکاتی را بگوییم که باعث درک بهتر مفهوم “روندها” و “نواحی تثبیت” (رنج ها) خواهد شد.

 

۱- شمارش کندل های نزولی و صعودی و مقایسه آنها با یکدیگر

هنگامی که بعد از یک حرکت صعودی مشاهده می کنید که ناگهان تعداد کندل های نزولی زیاد شده و نسبت بین کندل های نزولی و صعودی تغییر کرده است، این می تواند اولین نشانه مبنی بر از دست رفتن قدرت حرکت صعودی بازار باشد.

۲- تغییر در نسبت اندازه سایه ها و بدنه کندل ها

در طی یک روند تا زمانی که قیمت در مسیر روند به حرکت خود ادامه میدهد، معمولا اندازه سایه ها کوچک و اندازه بدنه کندل ها بزرگ است. اما زمانی که اندازه سایه ها بزرگ و اندازه بدنه کندل ها کوچک می شود، اتفاقاتی در حال رخ دادن است و احتمالا قدرت حرکت بازار رو به کاهش است.

۳- طول امواج روند

اشتباه نکنید؛ اصلا کاری به امواج الیوت نداریم! در واقع زمانی که قدرت روند کاهش می یابد، طول امواج روند نیز کوتاه تر می شود. قبل از اینکه چرخش بازار رخ دهد اغلب می توانید ببینید که آخرین موج روند بسیار کوتاه تر شده است.

۴- نواحی حمایت و مقاومت

زمانی که قیمت شروع به شکستن “سقف های بالاتر / کف های بالاتر” و یا “سقف های پایین تر / کف های پایین تر” می کند، نشان دهنده حالت نرمال و عادی روند می باشد. اما زمانی که مثل چارت یورو/دلار قیمت سطح آبی رنگ را می شکند، قیمت اولین کف پایین تر (Lower Low) را بعد از ۴ ماه شکل می دهد.

زمانی که همه موارد بالا را با یکدیگر ترکیب می کنیم، متوجه خواهیم شد که بازار ظاهرا در حال برگشت می باشد.

بررسی قدرتروند وترید در روند

4 اندیکاتور تشخیص روند بازار ، چگونه از آنها استفاده کنیم ؟

برای استفاده از آموزش های تخصصی و بهره مندی از ربات های سودمند ورایگان در بروکر زیر ثبت نام نموده وبه ایدی تلگرامی مراجغه فرمایید @mgeuq ادرس بروکر : https://www.litefinance.org/fa/?uid=240422727

روند بازار

مرسوم ترین اندیکاتور تشخیص روند بازار را در پایین همین صفحه با توضیح لیست کردم. ولی گفتم شاید بهتر باشد به عنوان مقدمه مختصر توضیحی در مورد روند بازار بدهم و برای دوستانی که کمتر آشنایی دارند تفاوت روند و اصلاح را توضیح دهم. برای من جالبه که با وجود تکرار زیاد هنوز خیلی از دوستان خلاف روند معامله می کنند. امیدوارم این مقاله مفید باشد.

روند صعودی و نزولی

روند صعودی : به طور خلاصه هر دره بالاتر از قله قبلش قرار گیرد. بهترین نقطه خرید ، دره ها هستند.

تشخیص روند صعودی

روند نزولی : هر قله پایین تر از دره قبلی میباشد. بهترین موقعیت برای فروش همین قله ها هستند.

تشخیص روند نزولی

نکته مهم : اگر در روند صعودی قانون بالا نقض شد ، یعنی آخرین دره از قله قبل خودش پایین تر آمد ، اخطاری برای برگشت روند بازار است. برای روند نزولی هم این نکته صادق است.

برگشت روند بازار

موج اصلاحی چیست ؟

وقتی قیمت در جهت مخالف روند اصلی حرکتی کوچک بکند ، به این حرکت اصلاح می گوییم. حتما در جریان هستید که قیمت هیچ موقع مستقیما بالا یا پایین نمی رود و به صورت زیگزاگ (موجی شکل) حرکت می کند.

برای هر تایم فریم قانون های بالا صدق می کند. هر تایم فریم زیر مجموعه تایم فریم بالاتر از خود می باشد. یعنی ممکن است روند صعودی در یک تایم فریم ، اصلاح روند نزولی در تایم فریم بالاتر باشد. متوجه شدید؟ به شکل زیر توجه کنید:

تشخیص روند در تایم فریم های مختلف

خوب حالا از کجا بفهمیم که الان در اصلاح هستیم یا در روند اصلی؟

چند اتفاق اگر افتاد شما در اصلاح هستید:

  1. مثلا در تایم 4 ساعته می بینید که روند صعودی است (دره بالاتر از قله) ولی در تایم 1 ساعته روند نزولی (قله پایین تر از دره) است. پس حرکت نزولی را که در تایم فریم 1 ساعته میبینید ، اصلاح روند اصلی صعودیست.
  2. موج های اصلاحی همپوشان هستند ، یعنی قله ها و دره ها داخل همدیگر می روند.
  3. کندل های روند اصلی معمولا یک رنگ و با بدنه بلند هستند. ولی کندل های اصلاحی معمولا هم رنگ نیستند ، یهنی 2 تا صعودی ، 3 تا نزولی و …

برای فهمیدن بهتر این 3 نکته ، ذکر چند مثال در پایین کمکتان خواهد کرد …

موج اصلاحی چیست

این مثال برای بند 1 آورده شده، ناحیه سبز رنگ یک روند نزولی خوب را نشان می دهد. هر قله پایین تر از دره قبلش.

ریزش قیمت

این مثال برای بند 2 آورده شده، همپوشانی موج ها را میبینید؟

همپوشانی موج ها

این هم یک مثال برای بند 3، به قسمت هایی که با فلش نشان داده شده توجه کنید ، اینها موج اصلاحی هستند. به شکل کندل ها در موج اصلاحی نگاه کنید ، که یکی نه یکی تغییر رنگ داده اند.

اصلاح روند

اندیکاتور تشخیص روند بازار

یکی از مهم ترین مشغله های بیشتر معامله گران تازه کار فارکس و باینری آپشن اندیکاتور تشخیص روند بازار است. تریدرهایی که استراتژی معاملات آن ها استفاده از روندهای اصلی بازار است تلاش می کنند سود خود را از روند بدست بیاورند. چند روش اصلی برای این کار وجود دارد اما نمیتوان اندیکاتوری پیدا کرد که به تنهایی موفقیت در معامله را تضمین کند، زیرا یک معامله نیازمند در نظر گرفتن فاکتورهای متعددی نظیر مدیریت ریسک و روانشناسی معاملات نیز هست.

اما برخی از اندیکاتور های قدرت روند در طی زمان امتحان خود را پس داده و همچنان بین معامله گران محبوب مانده اند. در این مقاله به خطوط راهنمای کلی و استراتژی هایی اشاره می شود که می توان از آن ها به همان شكل گفته شده استفاده کرد و یا براساس استراتژی شخصی آن ها را تغییر و بهبود داد.

4 تا از متداول ترین اندیکاتور تشخیص روند بازار:

1- اندیکاتور میانگین متحرک Moving Average

میانگین متحرک، داده های قیمتی را با استفاده از یک خط ادامه دار تسطیح می کند. این خط میانگین قیمت را در یک بازه زمانی مشخص نشان می دهد. اینکه تریدر از چه میانگین متحرکی استفاده کند به بازه زمانی مورد نظر وی برای معاملات برمی گردد. بین معامله گران بلند مدت Moving Average های ۲۰۰، ۱۰۰ و ۵۰ روزه محبوبیت بیشتری دارد.

چندین روش برای استفاده از میانگین متحرک وجود دارد. اولین روش بررسی زاویه میانگین متحرک است. اگر میانگین متحرک برای مدت زمان زیادی به صورت خط افقی در آمده، روندی در بازار وجود ندارد و اصطلاحا با یک بازار خنثی و یا رنج مواجه هستیم. اگر این زاویه رو به بالا باشد یک روند صعودی داریم و در غیر این صورت بازار نزولی است. میانگین متحرک پیشبینی انجام نمی دهد بلکه به صورت خیلی ساده نشان می دهد قیمت به صورت میانگین در یک بازه زمانی چه عملکردی داشته است.

روش دوم استفاده از تقاطع و یا کراس آور میانگین های متحرک است. با ترسیم میانگین های متحرک ۲۰۰ روزه و ۵۰ روزه بر روی نمودار سیگنال خرید وقتی اتفاق می افتد که میانگین ۵۰ روزه میانگین ۲۰۰ روزه را رو به بالا قطع کند و برعکس آن با قطع شدن رو به پایین میانگین ۲۰۰ روزه توسط میانگین ۵۰ روزه سیگنال فروش صادر می شود. بازه های زمانی ذکر شده می توانند بر اساس سیستم معاملاتی شما اصلاح شوند.

اندیکاتور تشخیص روند بازار

اندیکاتور تشخیص روند بازار میانگین متحرک

هنگامی که قیمت، میانگین متحرک را رو به بالا قطع می کند سیگنال خرید و هنگامی که رو به پایین قطع میکند به منزله سیگنال فروش می باشد. اما از آن جایی که قیمت نوسانات شدیدتری نسبت به میانگین دارد این روش همانگونه که در شکل بالا نمایش داده شده ات ممکن است سیگنال های اشتباه بیشتری صادر کند.

همچنین میانگین متحرک می تواند به عنوان حمایت و یا مقاومت برای قیمت عمل کند. نمودار ذيل میانگین متحرک ۱۰۰ روزه را نمایش داده که در نقش حمایت ظاهر شده و قیمت با برخورد با آن جهش داشته است.

اندیکاتور قدرت روند Moving Average

اندیکاتور قدرت روند Moving Average

2- مکدی ، اندیکاتور تشخیص روند بازار

MACD یک اندیکاتور نوسانی است که در بالا و پایین محور صفر حرکت می کند. این اندیکاتور ویژگی مومنتوم و اندیکاتور تشخیص روند را توامان با خود دارد.

استراتژی اصلی این است که خط MACD در کدام سمت صفر قرار دارد. اگر برای مدت زمان معقولی بالای خط صفر با شد روند احتمالا صعودی و اگر در پایین خط صفر است روند احتمالا نزولی خواهد بود. سیگنال خرید بالقوه وقتی شکل می گیرد که MACD به بالای صفر حرکت کند و سیگنال فروش بالقوه با حرکت به زیر خط صفر رخ خواهد داد.

تقاطع خط سیگال نیز می تواند به منزله سیگنال خرید و فروش تلقی شود. MACD دو خط سریع و کند دارد. سیگنال خرید با قطع کردن رو به بالای خط کند توسط خط سريع صادر شده و سیگنال فروش با تقاطع رو به پایین خط کند توسط خط سريع صادر می گردد.

اندیکاتور تشخیص قدرت روند مکدی MACD

اندیکاتور مکدی MACD

3- اندیکاتور آر اس آی RSI

RSI سومین اندیکاتور تشخیص روند می باشد در زمره اسیلاتورها محسوب می شود. اما چون حرکت آن بین صفر و ۱۰۰ محدود شده اطلاعات متفاوتی در مقایسه با اندیکاتور MACD ارائه می کند.

یک روش برای تفسیر RSI مشاهده قیمت ها و حرکت اندیکاتور به محدوده اشباع خرید با رشد اندیکاتور به بالای ۷۰ (دلیلی بر اصلاح قیمت) و یا حرکت اندیکاتور به محدوده اشباع فروش با افت اندیکاتور به زیر ۳۰ (دلیلی بر جهش قیمت) است. در روندهای قدرتمند صعودی قیمت غالبا به مرز ۷۰ و بیش از آن رسیده و برای مدت زمان طولانی در آن محدوده باقی می ماند. در روندهای نزولی نیز اندیکاتور برای مدت طولانی در محدوده زیر ۳۰ باقی می ماند. به صورت کلی سطوح اشباع خرید و اشباع فروش در برخی موارد می توانند دقیق باشند، اما در اکثر موارد برای معامله گران روندی سیگنال محسوب نمی شوند.

یک روش جایگزین این است که در روند صعودی در نزدیکی محدوده اشباع فروش، خرید انجام شود و در روند نزولی در محدوده اشباع خريد، پوزیشن فروش اتخاذ شود.

اگر در یک روند صعودی بلند مدت هستیم، سیگنال خرید وقتی اتفاق می افتد که RSI به زیر ۵۰ حرکت کرده و سپس به بالای آن سطح بازگردد. این اتفاق به معنی پولبک قیمتی باشد، تریدر با مشاهده اتمام پولبک (بر اساس RSI) در پوزیشن خرید قرار می گیرد و روند ادامه پیدا می کند. سطح ۵۰ به این دلیل استفاده می شود که RSI در یک روند صعودی معمولا به سطح ۳۰ نمی رسد، در غیر این صورت حرکت اصلاحی بالقوه ای در حال شکل گیری است.

پوزیشن فروش در روند نزولی نیز وقتی اتفاق می افتد که RSI به بالای ۵۰ حرکت کند و سپس به زیر آن برگردد.
خطوط روند و یا میانگین متحرک می توانند در تشخیص جهت روند و اینکه در چه جهتی پوزیشن اتخاذ شود کمک شایانی نمایند.

اندیکاتور تشخیص روند بازار RSI

اندیکاتور آر اس آی RSI

4- اندیکاتور OBV

حجم به خودی خود اندیکاتور بسیار ارزشمندی است. اندیکاتور OBV اطلاعات زیادی از حجم را گرفته و تبدیل به یک اندیکاتور با یک خط سیگنال می کند. این اندیکاتور فشار خرید یا فروش تجمعی را با افزودن حجم در روزهای مثبت و کم کردن آن در روزهای منفی محاسبه می کند. در حالت ایده آل حجم باید روند را تایید کند، افزایش قیمت بایستی با افزایش OBV و کاهش آن باید با کاهش OBV همراه شود.

در شکل زیر مثالی از افزایش توام قیمت و OBV در یک روند صعودی نشان داده شده است. از آن جایی که OBV افتی نسبت به خط روند خود نداشته به احتمال زیاد قیمت پس از پولبک به روند صعودی خود ادامه خواهد داد.

اندیکاتور OBV

اندیکاتور OBV

اگر OBV افزایش پیدا کرده و قیمت رشد نکند، قیمت احتمالا از OBV پیروی کرده و شروع به رشد خواهد نمود. اگر قیمت رشد کرده و OBV در یک خط صاف بوده یا افت کُند ممکن است قیمت نزدیک به سقف خود باشد.
اگر قیمت افت کرده و OBV به صورت یک خط صاف باشد یا افزایش پیدا کند، قیمت می تواند در نزدیکی کف باشد.

اندیکاتور نمایش حجم

کلام آخر در مورد اندیکاتور قدرت روند

اندیکاتور قدرت روند می تواند اطلاعات قیمتی را برای ما ساده سازی کند همچنین می توانند سیگنال معامله در روند یا هشدار خروج دهند. اندیکاتور قدرت روند در تمامی بازه های زمانی قابل استفاده بوده و متغیرهایی دارند که می تواند آن ها را برای استفاده هر تریدری با اولویت های منحصر بفرد متناسب نماید. استراتژی های اندیکاتوری را با یکدیگر یا با استراتژی های شخصی خود ترکیب کنید تا شرایط ورود و خروج به روشنی مشخص شود. هر اندیکاتور می تواند به شیوه هایی بیش از آنچه که بیان شد مورد استفاده قرار گیرد. اگر به اندیکاتوری علاقه دارید بیشتر راجع به آن تحقیق کنید و قبل از استفاده در معاملات واقعی تست های شخصی بیشتری بر روی آن انجام دهید.

البته همان طور که قبلا هم ذکر کردم اندیکاتورها به تنهایی کمکی به پیشرفت شما نخواهند کرد و بهتر است در کنار آنها مباحثی مثل پرایس اکشن هم یاد بگیرید.

vبرای استفاده از آموزش های تخصصی و بهره مندی از ربات های سودمند ورایگان در بروکر زیر ثبت نام نموده وبه ایدی تلگرامی مراجغه فرمایید @mgeuq ادرس بروکر : https://www.litefinance.org/fa/?uid=240422727

شناسایی روند وترفند های ان

روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 

چگونگی تشخیص روند قیمت در بازار

شناسایی صحیح روند قیمت، موفقیت در معاملات را برای شما تضمین می کند. چطور می توان روند ها را به طور صحیح تشخیص داد؟ چطور می توان با شناسایی کف (لو) و سقف (های) روند را تشخیص داد؟ خطوط روند توماس دیمارک چگونه ساخته می شوند؟ منظور از خط روند داخلی چیست؟ آیا میانگین متحرک واقعا می تواند به تریدر ها کمک کند؟ پاسخ این سوالات را در این مقاله خواهید آموخت!

شناسایی روند با استفاده از نقاط، های (سقف) و لو (کف) قیمتی

یکی از تعاریف روند صعودی، تناوب سقف های بالاتر (higher high) و کف های بالاتر (higher low) می باشد. در واقع روند صعودی تا زمانی که سطوح کف قبلی مرتبط با این روند شکسته نشود، از بین نخواهد رفت. وقتی این اتفاق می افتد بدین معناست که احتمالا روند خواهد شکست. با این حال باید توجه داشته باشیم که دنباله بلند ترین سقف و بلند ترین کف ها باید فقط به عنوان یک سیگنال معاملاتی تلقی شوند و نمی توان از آنها به عنوان یک نظریه قطعی برای شکسته شدن یک روند صعودی بلند مدت استفاده کرد. این نکته در روند نزولی هم صادق است. روند های صعودی و نزولی معمولا با خطوط مستقیم در نمودار ها مشخص می شوند. یک خط روند صعودی چند کف را به هم متصل می کند و یک خط روند نزولی چندین سقف را به هم وصل می کند. یک روند شاید سال ها ادامه بیدا کند، برای مثال روند صعودی طلا برای بیش از یک دهه است که دارد به مسیر خود ادامه می دهد.

قوانین زیر برای خطوط روند و کانال ها اعمال می شوند :

  1. کاهش قیمت در نزدیکی خط روند صعودی و افزایش قیمت در نزدیکی خط روند نزولی، معمولا فرصت خوبی برای ورود به معاملات در جهت روند اصلی می باشند.
  2. شکسته شدن خط روند صعودی (بهتر است اینگونه شکست ها را توسط نقطه ی بسته شدن کندل روزانه تایید کنید) یک هشدار فروش می باشد؛ شکسته شدن خط روند نزولی سیگنالی برای خرید می باشد. تایید شکست می تواند کمترین درصد تغییر قیمت و یا  کوچک ترین تغییر در نقطه ی بسته شدن کندل روزانه در بیرون از خط روند، در نظر گرفته شود.
  3. خط بالای روند صعودی و پایین ترین خط کانال نزولی دارای پتانسیل بالایی برای قرار دادن حد سود میان مدتی در بازار سهام می باشند.

کانال ها و خطوط روند می توانند در تحلیل بازار بسیار کارآمد باشند، اما اهمیت آنها معمولا اغراق آمیزتر از آنچه که هستند توصیف می شوند. معمولا بسیاری از تریدر ها بعد از نتیجه گرفتن از خطوط روند، به آنها بیش از اندازه اعتماد می کنند. اما این نکته فراموش می شود که، خطوط روند صعودی یا نزولی در طول زمان نیاز به نو سازی و آپدیت شدن دارند.

 

LiteForex: روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 


 

LiteForex: روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 

مثال بالا نشان می دهد که شکسته شدن خط روند، یک اتفاق معمولی در بازار می باشد. واقعیت این است که خطوط روند برای توسعه یافتن باید شکسته شوند، بنابراین اغلب خطوط روند هنگامی که توسط تریدر ها شناسایی (قابل رویت) می شوند شروع به تغییر می کنند. از این مثال می توان نتیجه گرفت، تحلیل گرافیکی پس از  وقوع  یک روند، کار پیچیده ای نیست و شکسته شدن یک خط روند معمولا تله ای برای معامله گران می باشد.

خطوط روند توماس دی مارک  (TD)

نویسنده این تئوری معتقد است که ترسیم خطوط روند تقریبا یک امر تصادفی است. در هر نمودار هر معامله گر می تواند خطوط روند را به طور متفاوتی از دیگران رسم کند و حتی یک شخص می تواند هر بار برای یک نمودار چندین خط روند مختلف را رسم کند.

دلیل این اتفاق بسیار روشن است. در یک قاعده ی کلی خطوط روند کف و سقف های مرتبط به هم را به یکدیگر وصل می کنند. اگر فقط دو نقطه وجود داشت شما می توانستید به راحتی خطوط روند را به صورت دقیق رسم کنید ولی زمانی که بیش از 3 نقطه به هم وصل می شوند، فقط زمانی می شود خطوط روند را درست رسم کرد که نقاط با هم ارتباط خطی داشته باشند یعنی خط رسم شده فقط دو کف یا سقف را از این سه نقطه به هم وصل کند. ترسیم ترند لاین صحیح فقط به طرز دیدن نمودار توسط تریدر بستگی دارد.

نویسنده معتقد است که برای رسم صحیح و دقیق خطوط روند فقط باید دو نقطه در نظر گرفته شود.

دی مارک خاطر نشان می کند که شما باید خطوط را از سمت راست به چپ ترسیم کنید چرا که عملکرد فعلی قیمت، مهم تر از رفتار آن در گذشته است.

 

LiteForex: روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 


 

LiteForex: روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 

خطوط روند داخلی

خطوط روند به طور معمول از طریق ارتباط کف ها و سقف ها بدست می آیند. اما طبق یک نظریه، احساسات بیش از حد معماله گران، روی قیمت های روزانه تاثیر روانی می گذارد بنابراین شاید نقاط تشخیص داده شده مطابق با روند واقعی بازار نباشند.خطوط روند داخلی به ما کمک میکنند تا بتوانبم با استفاده از نقاط بیشینه ی قیمت، در حرکات احساسی بازار نیز معامله انجام دهیم. خطوط روند داخلی باید در در نزدیکی سقف ها و کف ها رسم شوند (هرچه تعداد آنها بیشتر باشد خط شما معتبر تر است) و به طور کلی باید بالاترین سقف (های های) و پایین ترین کف (لور لو) را نادیده بگیرید. ممکن است گاهی اوقات خطوط روند داخلی با خط وصل کننده ی نقاط بیشینه، اشتباه گرفته شود.

 

LiteForex: روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 


 

LiteForex: روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 

شما می توانید ترند لاین (خط روند) دوقلو تعیین شده در نمودار سهام paypal را مشاهده نمایید.

در حقیقت چندین روش برای ترسیم خط روند داخلی در نمودار وجود دارد. تجربه نشان داده است خطوط روند داخلی در شناسایی مناطق مقاومتی و حمایتی مهم، کارایی بیشتری نسبت به خطوط روند معمولی داشته اند. تحلیل ها نشان داده است که به عنوان یک قاعده کلی خط روند داخلی حرکات بازار را بهتر پیشبینی می کنند.

مطمئنا این تعداد از مثال ها نمی تواند مفید بودن خط روند داخلی را نسبت به خط روند استاندارد مشخص نماید. ما به راحتی می توانیم با برش قسمت های دلخواه از نمودار های مختلف، صد ها مثال برای شما بیاوریم تا حرف خود را اثبات کنیم اما ترجیح می دهیم در مقالات خود چنین کاری انجام ندهیم و معامله گران را با مفاهیم کلی آشنا کرده و آنها با استفاده از آزمون و خطا به درک صحیحی از این مقالات برسند. مقایسه های انجام شده در  این نمودار ها برای این نشان داده شد که برای تریدر ها مشخص شود که مناطق حمایتی و مقاومتی را با این روش می توان بهتر شناسایی کرد.

اگر من معتقد باشم خطوط روند داخلی بسیار کارآمد تر از خطوط روند معمولی هستند، باز هم نمیتوان هیچ چیز را اثبات کرد چرا که فقط مشاهده ی یک معامله گر کنجکاو نمی تواند به عنوان یک اصل علمی در نظر گرفته شود.

با در نظر گرفتن سلیقه ای بودن خطوط روند داخلی، آزمایش قابل اعتماد بودن آن ها دشوار خواهد بود. اما همچنان خطوط روند داخلی بیشتر توسط یک تحلیل گر مورد توجه قرار می گیرند. من معتقدم معامله گری که خط روند داخلی را بررسی می کند از فردی که خطوط روند اصلی را بررسی می کند، نتایج بهتری را دریافت خواهد کرد.

دلایل تشخیص روند

چرا باید روند را تشخیص دهم؟ بسیاری از معامله گران در هنگام شروع کار این سوال را از خود نمی پرسند و از نظر آنها فقط سود آوری مهم است و بقیه مسائل بعدا برایشان مشخص خواهد شد. معمولا بسیاری از معامله گران اشتیاق زیادی برای کسب درآمد از طریق انجام معاملات ندارند و فقط به دنبال حس هیجان این کار هستند. اگر شما هم جوابی برای این سوال ندارید بهتر است ترید را کنار بگذارید. در این حوزه فقط معامله گرانی که واقعا به کسب درامد نیاز دارند، روند ها را صحیح تشخیص خواهند داد. اگر معامله گری را به عنوان سرگرمی در نظر بگیرید، جز باخت چیزی عایدتان نخواهد شد.

سه نوع مختلف از روند -گاوی (صعودی) و خرسی (نزولی) و ساید وی (بی روند)

چطور می توان روند قیمت را تشخیص داد؟ اگر قیمت برای مدت طولانی بالا رفته باشد روند صعودی می باشد. روندی خرسی زمانی اتفاق می افتد که قیمت به سمت پایین حرکت کند. اما روند می تواند ساید وی نیز باشد، در این روند قیمت برای مدت طولانی بالا و پایین می شود و این به معنی تغییر نکردن قیمت نمی باشد. زمانی که روند ساید وی به بازار حاکم است به دلیل عدم مشخص بود حرکت بعدی قیمت، سخت ترین زمان برای انجام معاملات می باشد.

روند ها در بازار سهام

شاید اینطور به نظر برسد که رفتار روند ها در تمامی بازار ها یکسان است. اما در واقع این طور نمی باشد. در بازار سهام، روند ممکن است تا ماه ها یا سال ها ادامه داشته باشد. بسیاری از کارشناسان معتقدند  اگرچه بعضی از مشکلات بخصوص در این بازار وجود دارد اما بازار سهام یکی از راحت ترین بازار ها برای کسب درامد می باشد. در بازار سهام روند های صعودی قابلیت اعتماد بیشتری دارند و وضعیت بازارهای سهام معمولا در دو سال اول، بعد از یک بحران مالی گاوی بوده و قیمت ها بالا می روند.

روند ها در فارکس

تشخیص روند بازار ارز های خارجی یک عمل نسبتا دشوار است. با این وجود فارکس برای معامله گران جذابیت بشتری دارد زیرا در آن ابزاری همانند اهرم برای معامله گران در نظر گرفته شده است. برای مثال مقدار این اهرم می تواند در فارکس یک به هزار تعیین شود که تعیین این اهرم برای بازار سهام بسیار زیاد می باشد. پایا بودن روند در بازار ارز می تواند به نسبت جفت های ارزی تعیین شده متفاوت باشد و شرایط برای ارز های قوی و ضعیف بازار متفاوت است. برای مثال شرایط جفت ارز دلار و لیر ترکیه یا رئال برزیل و دلار و... باهم متفاوت می باشد. اما در این نمودار ها می توانید حرکت های متقابل بسیار قوی بازار را نیز مشاهده کنید که تا ماها و سال ها ادامه دار می شوند. هنگامی که ارز مشهوری مانند دلار آمریکا ، ین ژاپن ، یورو در بازار ارز ها در حال رقابت با یکدیگر هستند شناسایی یک روند مشخص می تواند کار دشواری باشد و خیلی کم امکان دارد روند با قطعیت به سادگی تشخیص داده شود.

روند در بورس کالا

کسب درآمد در بورس کالا از بازار فارکس آسان تر است، زیرا روند این بازار ها نسبتا بلند مدت می باشند اما به اندازه بازار بورس سهام قوی و هدایت شده نمی باشند. با این حال، روند در بازار های طلا، نقره، محصولات زراعی و برخی کالا های دیگر به مدت طولانی ادامه دار هستند.

شناسایی روند و تنش های احساسی

وقتی معامله گران سعی می کنند روندی را انتخاب کنند ممکن است دچار اختلالات احساسی شوند. برای موفق شدن، نه تنها به شناسایی صحیح روند نیاز دارید بلکه باید حجم معاملات را نیز صحیح انتخاب کنید. شما باید اطلاعات مشخصی برای تعیین جهت روند داشته باشید همچنین استفاده از خطوط روند، اسیلاتور ها، اندیکاتور ها و سایر ابزار مهم تحلیل تکنیکال، کمک زیادی به شما خواهند کرد.

حجم پوزیشن ها و قدرت روند ها

قدرت روند به حجم پوزیشن شما بستگی دارد، ولی اگر مقدار لات (حجم) خود را درست انتخاب نکنید، روند می تواند تمامی سرمایه شما را از بین ببرد. گاها، معامله گران با ماکزیمم لات وارد معامله می شوند و این مقدار می تواند به کمک یک روند قوی حمایت شود. علاوه بر این، یک معامله گر می تواند پوزیشن های روزانه ی زیادی باز کند و مقدار درامد خود را به صورت تصاعدی بالا ببرد (البته تمام اینها فرض هستند و همه می دانیم که در عمل چنین تریدر هایی در عرض چند ساعت سرمایه ی خود را نابود می کنند). اما چنین شانسی برای همه وجود ندارد.

روند بازار و روش نظریه معکوس

اگر تعداد زیادی از معامله گران با وجود استفاده از تحلیل های گرافیکی، سرمایه خود را از دست دهند، پس شاید منطقی باشد همه کارها را برخلاف چیزی که به نظر می رسد انجام دهید. معامله گرانی وجود دارند که مخالف نظر اکثریت حرکت می کنند و به سود دهی نیز می رسند. آیا چنین افرادی نیاز به شناسایی روند دارند؟ آنها در صورتی که به خوبی بتوانند روند ها را به صورت صحیح تشخیص دهند می توانند شانس خود را برای موفقیت با استفاده از تئوری معکوس بیشتر کنند.

آیا همه به دنبال روند هستند؟

بعضی از معامله گران بازار سهام نیازی به انتخاب یک روند قوی و شناسایی صحیح آن ندارند. برای مثال کسانی که به شیوه مارتینگل معامله انجام می دهند برایشان مهم نیست بازار در آینده به چه سمتی خواهد رفت؛ برای آنها فقط مهم است که معاملاتشان سود داشته باشد اما یک حرکت قدرتمند بازار می تواند منجر به ورشکستگی این قبیل افراد شود.

قیمت می تواند در یک زمان مشخص همزمان به طرف بالا و پایین حرکت کند

این نکته همان چیزی است که در فرمول Black-Scholes مطرح می شود. هرچند این تئوری منتقدان بسیاری دارد. آنها ادعا می کنند که هرچه قیمت به مدت طولانی تری در یک جهت حرکت کند احتمال حرکت برگشتی آن به اندازه ی حرکت قبلی، زیاد تر می شود. با این وجود، بسیاری از روند های یک طرفه، چند سال یک بار طرفداران و مخالفان این تئوری را گیج می کنند.

چگونه می توان از گیر افتادن در یک تله گاوی یا خرسی جلوگیری کنیم؟

شما می توانید وارد بازاری شوید که روند صعودی دارد ولی بعد از گذشت مدتی از زمان ورود متوجه می شوید روند شکسته و برعکس پیش می رود. باید یادتان باشد که روند ها اغلب در بازار فارکس و گاها در بازار سهام جهت خود را تغییر می دهند. اگر با میکرو لات ها کار کنید، زنجیر وار خرید کنید و حد ضرر معاملات خود را تعیین کنید به احتمال زیاد در بازار موفق خواهید بود و حتی اگر بازار معکوس شود شما نیز می توانید روند انجام معاملات خود را معکوس کنید. برای موفق شدن در بازار باید روندهایی که برای مدت طولانی کارگردانی شده اند را در زمان تشکیل شدن تشخیص دهید.

مزیت شناسایی روند بازار

صرفا تشخیص صحیح روند برای شما کافی نیست. شما برای موفقیت، باید یک قدم از بازار جلوتر حرکت کنید و تشخیص صحیح روند برای رسیدن به این هدف کمک شایانی خواهد کرد. همچنین شما با انجام استراتژی pyramiding (یک استراتژی برای افزایش حجم معاملات برنده است) می توانید شانس خود را بیشتر کنید. بسیاری از معامله گران ادعا می کنند که با استفاده از چندین اندیکاتور توانسته  اند یک روش جادویی اختراع کنند که البته من این ادعا را رد نمی کنم. اما خود من به شخصه در طول 14 سال معامله گری در بازار های مالی چنین چیزی پیدا نکردم و کارامد ترین ابزار هایی که یافتم تشخیص درست خط روند و pyramiding بوده است.

چقدر می توان با روند مشابه سود کسب کرد؟

هیچ روندی تا بی نهایت دوام نخواهد آورد. قیمت ممکن است برای مدت طولانی مثلا 10 سال یا بیشتر در یک جهت حرکت کند اما در نهایت روزی این شرایط تغییر خواهد کرد. اگر توانستید یک روند را به درستی تشخیص دهید سعی کنید تا حد ممکن از آن سود ببرید در غیر این صورت مثل این است که با آبکش می خواهید آب جمع کنید و در آخر فعالیتتان بیهوده خواهد بود. آیا روند به جهت فعلی خود ادامه خواهد داد؟ اگر اینطور باشد که بسیار عالی است، اما پیشنهاد می شود زمانی که سرمایه خود را دو یا سه برابر کردید سود خود را از بازار خارج کنید.

روند و اسکالپر ها

اسکالپر ها در تایم فریم های کوتاه مدت سود کسب می کنند. آنها معمولا فقط یک تیک را دنبال می کنند. آیا روند ها می توانند به اسکالپر ها کمک کنند؟ نسبت به معامله گران معمولی تشخیص روند برای اسکالپر ها اهمیت کمتری دارد اما همچنان می تواند کارآمد باشد. اگر یک اسکالپر در هنگام یک روند صعودی قدرتمند معامله انجام دهد، به احتمال زیاد بیشتر معاملات او خرید خواهد بود.

روند و انجام معاملات روزانه (کوتاه مدت)

تریدر های روزانه بیشتر از اسکالپر ها و کمتر از پوزیشن تریدر ها به تشخیص صحیح روند نیاز دارند. به عنوان یک قاعده کلی آن ها باید بیشتر از مقداری که از دست می دهند سود کسب کنند و اساس کار آنها بر اساس الگو های کندل استیک می باشد.

روند و پوزیشن تریدینگ

پوزیشن تریدر ها بیشتر از دیگر تریدر ها نیاز دارند تا روند های قدرتمند را تشخیص دهند. همچنین شناسایی به موقع روند نیز اهمیت زیادی دارد. در بیشتر موارد پوزیشن تریدر های بازار های مالی، معاملات زیادی را در یک جهت برای بلند مدت باز می کنند و تا زمان رسیدن به سود، هفته ها و  یا سال ها صبر می کنند.

چگونه روند را گم نکنیم؟

گاها بازار معامله گر را عقب می گذارد و قیمت در برخی مواقع به صورت تیز بالا می رود. بعضی از معامله گران فکر می کنند در چنین زمان هایی برای ورود به بازار باید تا زمانی که قیمت کمی پایین تر بیاید صبر کنند. اما قیمت به جای پایین آمدن بالا تر می رود. تریدر ها فکر میکنند در چنین زمان هایی نباید وارد معامله شوند اما آنها در اشتباه هستند. بگذارید این مسئله را با ذکر یک مثال توضیح دهم؛ درست است که پریدن داخل یک قطار در حال حرکت ریسک زیادی دارد اما در چنین شرایطی تنها راه چاره است.

آیا روند گاوی و خرسی مثل هم حرکت می کنند؟

همانطور که بسیاری از افراد فکر می کنند روند نزولی همانند روند صعودی حرکت نمی کند. تصور کنید سهم به خصوصی به سرعت در حال رشد می باشد، وقتی این سهام وارد فاز نزولی می شود، قیمت با همان سرعت کاهش پیدا نمی کند؛ قیمت معمولا تغییر جهت شدیدی می دهد و بالا تر می رود. حتی اگر در فارکس برای مثال جفت دلار/لیر را در نظر بگیریم به عنوان یک قاعده کلی، لیر کاهش بسیار سریعی دارد ولی افزایش قیمت آن به کندی پیش خواهد رفت. هیچ کس نمی تواند روند را برای این جفت معکوس کند و باعث شود روند در خلاف جهت حرکت کند.

باید قدرت روند را بشناسید یا خودتان را؟

پیش بینی روند آینده ی بازار کار دشواری است. اما شما می توانید رفتار خودتان را پیش بینی کنید. بسیاری از معامله گران حرفه ای به شما پیشنهاد می دهند به جای شناسایی قدرت روند، خودتان را بشناسید. شما نمی توانید تشخیص دهید بازار چه رفتاری خواهد داشت. شما همیشه باید برنامه شفافی برای شرایط موجود بازار داشته باشید و قوانین مدریت سرمایه را همواره رعایت کنید، معاملات و واکنش های احساسی شما در آینده باعث شوکه شدن و نارحتی شما نخواهد شد.

 

LiteForex: روند به کدام جهت خواهد رفت؟

 

روند را بدون هیچ تلاشی شناسایی کنید

شما باید بدون تلاش زیاد بتوانید روند را شناسایی کنید. اگر دائما در حال مطالعه کتاب های ریاضی هستید، از محاسبات پیچیده استفاده کنید و همیشه از اسیلاتور ها برای انجام معاملات خود استفاده کنید، هیچ وقت موفق نخواهید شد. تریدینگ باید ساده و لذت بخش باشد. تمام افرادی که در مورد سخت بودن این حرفه صحبت می کنند فقط بلوف میزنند، زیرا بعضی از معامله گران حرفه ای و افراد سود جو به دنبال گیج کردن افراد مبتدی هستند. حال چرا این کار را می کنند؟ برای القا کردن اهمیت خودشان و گاهی اوقات برای جذب سرمایه و غیره. معامله گری همانند رژیم غذایی است، روش مشخص و ساده ای دارد اما پیروی مداوم از آن دشوار است.

روند و مارتینگل

طرفداران مارتینگل کمتر از بقیه به شناسایی روند ها نیاز دارند. آنها حرکت های خود را با کمترین میزان کارگردانی انجام می دهند و با یک ضد حرکت وارد می شوند. اما همچنان قدرت روند مورد توجه طرفداران این سبک از معاملات می باشد.

چه چیزی را می توانیم مشابه روند تلقی کنیم؟

برای مثال بوکس، فوتبال و والیبال همه از یک نوع ورزش هستند که حریف می تواند برای مدت طولانی حمله کند. این مهم است که توانایی دفع حمله را داشته باشیم و آماده انجام یک ضد حمله باشیم. یک روند همچنین می تواند مطابق با سناریو شما حرکت نکند و شما باید این امکان را داشته باشید که آن را مدریت کنید. روند را می توان با یک مبارزه مقایسه کرد. روند شبیه دریا و اقیانوس است که می تواند گاها آرام یا طوفانی و دارای امواج موافق و یا مخالف شما باشد.

چه زمانی روند می تواند به جای یک دوست، دشمن شما باشد؟

هر چقدر هم پیشبینی روند شما دقیق باشد، ممکن است برخلاف تصور شما روند به جای یک رفیق، دشمن شما باشد. زمانی که شما حرکات بدی در گذشته داشته اید و یا سرمایه خود را قرض گرفته اید روند سریعا با شما دشمن می شود. شاید به یاد داشته باشید چقدر از معامله گران چینی و بقیه معامله گران زمانی که در سال 2008 با بحران مالی مواجه شدند خود را از پنجره به بیرون پرت کردند این می تواند درس خوبی برای شما باشد که همیشه با سرمایه اضافی خود معامله انجام دهید.

شناسایی روند توسط ربات معاملاتی

ربات ها نمی توانند مانند انسان ها فکر کنند، اما آنها می توانند معکوس شدن روند و شروع یک روند جدید را اطلاع دهند. اما همچنان نباید از ربات های معاملاتی چشم پوشی کنید گاها می توان توسط آنها شروع شدن یک روند جدید را به موقع تشخیص داده و این امکان مخصوصا در بازار سهام بسیار کاربردی می باشد.

MA، الگوهای شمعی و روند

میانگین های متحرک به تشخیص نقاط ورود کمک می کنند. اما آنها نمی توانند آینده را پیشگویی کنند. نمودار های شمعی ژاپنی می توانند بسیار آموزنده باشند اما شما باید توانایی خواندن صحیح آنها را نیز داشته باشید. استفاده ی درست از این دو ابزار در کنار خطوط روند کمک زیادی به شما خواهد کرد.

جمعبندی

موفقیت در هر نوع معامه نیازمند تشخیص صحیح روند می باشد. برای تصمیم گیری صحیح، شما باید آمادگی استفاده از راه های مختلف برای تشخیص روند را داشته باشید. شما می توانید یک روند را با استفاده از روش های شناسایی کف و سقف ها، خطوط روند توماس دیمارک، خطوط روند داخلی و میانگین های متحرک تشخیص دهید. کاربردی ترین روش برای تشخیص روند، روش شناسایی ترکیبی است که شامل چندین نوع تحلیل نموداری می باشد. علاوه بر این، شما باید روشی را پیدا کنید که مختص خودتان باشد که با استفاده از آن بتوانید شرایط بازار را بهتر آنالیز کنید.

معامله با کمک خطوط روند

 

چگونه به کمک خطوط روند معامله کنیم؟

 در این مبحث درباره نحوه انجام معاملات با کمک خطوط روند و سطوح حمایت و مقاومت صحبت خواهیم کرد.

از آنجا که میخواهیم همه چیز را ساده کنیم، سطوح حمایت و مقاومت داد و ستد را به دو ایده ساده تقسیم می کنیم: پرش و شکست.

 

پرش

آموزش فارکس. معامله با خطوط روند

همانگونه که از نام آن پیداست، یکی از روش های سطوح حمایت و مقاومت داد و ستد درست بعد از پرش است. پرش یعنی فاصله گرفتن منطقی قیمت از مناطق حمایت و مقاومت.

بسیاری از معامله گران خرده فروشی این اشتباه را مرتکب می شوند که دستورات خود را مستقیما روی سطوح حمایت و مقاومت تنظیم میکنند و سپس صبر می کنند تا معامله مورد نظرشان انجام شود.

ممکن است این روش بعضی از اوقات جواب دهد اما این روش فرض میکند که سطح حمایت و مقاومت سر جای خود می ماند بدون آنکه قیمت واقعا به آنجا برسد.

ممکن است با خود بگویید: “چرا یک دستور ورودی درست روی خط نگذارم؟! به این ترتیب، خیالم از بهترین قیمت ممکن راحت می شود.”

هنگام بازی پرش، می خواهیم اوضاع را به نفع خود تغییر دهیم و نوعی تایید به دست آوریم که حمایت یا مقاومت باقی خواهد ماند.

به جای خرید یا فروش در همان ابتدای کار، صبر کنید که قبل از ورود، قیمت پرش کند.

با انجام این کار، از آن لحظاتی که قیمت سریع حرکت می کند و در سطوح حمایت و مقاومت می شکند اجتناب می کنید.

بنا به تجربه، گرفتن چاقوی در حال سقوط می تواند واقعا خطرناک باشد…

آموزش فارکس. معامله با خطوط روند

 

شکست

در دنیای کامل، سطوح حمایت و مقاومت تا ابد باقی می مانند، غذاهای مک دونالد سالم خواهند بود و همه ما روی کوله پشتی خود جت داریم.

در دنیای کامل داد و ستد، می خواهیم هر گاه قیمت به سطوح حمایت و مقاومت مهم برخورد می کند پرش کنیم و کلی پول به جیب بزنیم.

واقعیت امر این است که این سطوح اغلب شکسته می شوند.

بنابراین، فقط بازی پرش کافی نیست. همچنین باید بدانید که هر گاه سطوح حمایت و مقاومت راه می دهند چه باید کرد! دو راه برای بازی شکستن وجود دارد: راه تهاجمی یا راه محافظه کار.

 

راه تهاجمی

ساده ترین راه برای بازی شکستن همانا خرید یا فروش در هر زمانی است که قیمت از منطقه حمایت یا مقاومت عبور متقاعد کننده ای دارد.

کلمه کلیدی در اینجا متقاعد کننده است زیرا فقط می خواهیم در زمانی که قیمت از سطح حمایت یا مقاومت عبور می کند وارد شویم.

می خواهیم منطقه حمایت یا مقاومت طوری عمل کن که انگار همین الان ضربه کاراته “چاک نوریس” را دریافت کرده است: می خواهیم قیمت در آنجا بشکند و از درد به خود بپیچد.

آموزش فارکس. معامله با خطوط روند

 

راه محافظه کارانه

این وضعیت فرضی را در نظر بگیرید: تصمیم دارید EUR/USD را خریداری کنید به امید آن که پس از پرش از سطح حمایت افزایش یابد.

بلافاصله پس از آن، حمایت می شکند و اکنون در موقعیت ضرر قرار دارید، و مانده حساب تان به آرامی در حال سقوط است.

آیا…

  • شکست را می پذیرید، و موقعیت خود را نقد می کنید؟

یا

  • معامله خود را حفظ می کنید و صبر می کنید تا قیمت دوباره بالا رود؟

اگر دومی را انتخاب کنید، آنگاه به راحتی این نوع روش داد و ستد را درک می کنید.

به یاد داشته باشید، هر زمان که موقعیتی را می بندید، طرف مقابل معامله را بر می دارید.

بستن معامله (خرید) EURUSD در نقطه سر به سر یا نزدیک آن به معنای فروش همان مقدار EURUSD است.

حال اگر فروش و نقد کردن موقعیت های زیان ده در سطح حمایت شکسته شده به اندازه کافی رخ دهد، قیمت معکوس خواهد شد و دوباره شروع به سقوط خواهد کرد.

این پدیده دلیل اصلی این امر است که چرا سطوح حمایت شکسته شده در زمانی که می شکنند به مقاومت تبدیل می شوند.

همانطور که حدس زده اید، استفاده از این پدیده تمامن متکی به صبور بودن است. به جای ورود درست در زمان شکستن، صبر کنید تا قیمت به سطح حمایت یا مقاومت شکسته شده بر گردد و پس از پرش قیمت وارد شوید.

آموزش فارکس. معامله با خطوط روند

 

چند هشدار…

این امر همیشه اتفاق نمی افتد.

“ریست شدن” سطوح حمایت و مقاومت همیشه رخ نمی دهد.

گاهی اوقات قیمت در یک جهت حرکت می کند و شما را پشت سر می گذارد.

به این دلایل، همیشه از دستور توقف استفاده کنید و هرگز فقط به دلیل امید داشتن که بالاخره این معامله خوب خواهد شد آن را نگه ندارید.

روند ها در فارکس

آشنایی با خطوط روند

 اشتراک گذاری

خطوط روند احتمالا رایج ترین شکل تحلیل تکنیکال هستند و احتمالا یکی از پر کاربرد ترین آنها.

اگر خطوط روند به درستی رسم شوند، می توانند مثل هر روش دیگری دقیق باشند. متاسفانه، اکثر معامله گران آنها را به درستی رسم نمی کنند یا سعی می کنند متناسب با بازار رسم کنند.

در ابتدایی ترین شکل خود، خط روند صعودی در کف واضح ترین مناطق حمایت قابل شناسایی (دره ها) رسم می شوند. در روند نزولی، خط روند در سقف واضح ترین مناطق مقاومت قابل شناسایی (قله ها) رسم می شوند.

خطوط روند چگونه رسم می شوند؟

برای رسم صحیح خطوط روند، فقط کافیست که دو سقف یا کف بزرگ را پیدا کرده و متصل شان کنید.

 

گام بعدی چیست؟

هیچی!!!

همین؟؟؟

بله، همین قدر ساده است.

خطوط روند در عمل به صورت زیر است! به آن امواج نگاه کنید!

 

خطوط روند

انواع روندها

سه نوع روند وجود دارد:

  1. روند صعودی (کف های بالاتر)
  2. روند نزولی (سقف های پایین تر)
  3. روندهای خنثی (محدوده)

 

چند نکته مهم در مورد خطوط روند:

  • رسم خط روند معتبر نیاز به دو سقف یا کف دارد اما تایید خط روند نیازمند سه نقطه می باشد.
  • هر چه خط روند سم شده تندتر (با شیب بالاتر) باشد، کمتر قابل اعتماد است و به احتمال زیاد خواهد شکست.
  • مانند سطوح حمایت و مقاومت افقی، هر چه خطوط روند بیشتر تست شوند قوی تر می شوند.
  • و از همه مهم تر، هرگز خطوط روند را طوری رسم نکنید که متناسب با بازار باشند. اگر خط روند متناسب نیست، پس معتبر نیست!

 

کانالها

اگر از مرحله رسم خطوط روند یک مرحله بالاتر بیاییم و همزمان یک خط موازی با خط روند صعودی یا خط روند نزولی با همان زاویه رسم کنیم، در واقع یک کانال ایجاد کرده ایم.

یا این حال، این بدان معنی نیست که باید مثل پیام های بازرگانی از کنار آن رد شوید –  کانال ها می توانند مثل مراسم دختر شایسته هیجان انگیز باشند!

کانال ها ابزار دیگری در تحلیل تکنیکال هستند که برای تعیین مکان های خوب یا بد برای خرید و فروش به کار می رود. سقف و کف کانالها نشان دهنده مناطق بالقوه ی حمایت و مقاومت است.

کانال ها

 

برای ایجاد کانال صعودی، تنها کافی است یک خط موازی با خط روند صعودی رسم کنید و آن را با همان زاوایه بکشید تا اولین قله را لمس کند. این کار را باید همزمان با ایجاد خط روند انجام دهید.

برای ایجاد کانال نزولی، تنها کافی است یک خط موازی با خط روند نزولی رسم کنید و آن را با همان زوایه بکشید تا اولین دره را لمس کند.

این کار را باید همزمان با کشیدن خط روند انجام دهید.

جایی که قیمت ها به خط روند پایینی برخورد می کنند ممکن است به عنوان منطقه خرید استفاده شود.

جایی که قیمت ها به خط روند بالایی برخورد می کنند ممکن است به عنوان منطقه فروش استفاده شود.

 

انواع کانال ها

سه نوع کانال وجود دارد:

  1. کانال صعودی (سقف های بالاتر و کف های بالاتر)
  2. کانال نزولی (سقف های پایین تر و کف های پایین تر)
  3. کانال افقی (دامنه)

 

نکات مهم در مودر خطوط روند:

  • هنگام ایجاد کانال، هر دو خط روند باید به موازات یکدیگر باشند.
  • به طور کلی، کف کانال به عنوان محدوده خرید در حالی که سقف کانال محدوده فروش در نظر گرفته می شود.

مانند رسم خطوط روند، هرگز قیمت را به سمت کانالهایی که رسم میکنید سوق ندهید!

مرز کانالی که به یک زوایه شیب دار است در حالی که مرز کانال مربوطه به زاویه دیگری شیب دار است صحیح نیست و می تواندن به معاملات بد منجر شود.

بسیار خب اکنون که با خطوط روند و کانال ها آشنا شدید، در مقاله بعدی به آموزش نحوه اصولی انجام معاملات با این ابزارها خواهیم پرداخت.

 

الگوی ادامه دهنده

معرفی الگوهای ادامه دهنده

وقتی یک معامله‌گر به نمودار قیمت سهام نگاه می‌کند، تحرکات ممکن است تصادفی به نظر برسد. اغلب همین‌طور است اما در دل این تحرکات، الگوهایی وجود دارد. الگوهای نمودار، اشکالی هندسی هستند که در داده‌های قیمتی دیده می‌شوند و در مورد عملکرد قیمت به معامله‌گر مشاوره می‌دهند. معامله‌گران با استفاده از این الگوها می‌توانند پیشبینی کنند که قیمت می‌خواهد به کجا برود. وقتی الگوهای ادامه‌دهنده رخ می‌دهند، می‌خواهند بگویند که روند قیمت ادامه پیدا می‌کند. در این درس به معرفی این الگوها می‌پردازیم و نحوه‌ی بررسی آن‌ها را به شما یاد می‌دهیم.

الگوهای ادامه‌دهنده

انواع الگوهای ادامه‌دهنده

این الگوها در اواسط روند اتفاق می‌افتند و مکثی در عملکرد قیمت Price Action مدت‌های مختلف هستند. هنگام بروز این الگوها، می‌توانیم بگوییم که روند بعد از اینکه کامل می‌شود، دوباره از سرگرفته می‌شود. یک الگو وقتی کامل در نظر گرفته می‌شود که شکل گرفته باشد (بشود آن را ترسیم کرد) و «برک‌اوت‌ها»ی آن الگو، به‌صورت بالقوه با روند قبلی ادامه بدهند. الگوهای ادامه‌دهنده در همه‌ی بازه‌های زمانی دیده می‌شوند. متعارف‌ترین الگوهای ادامه‌دهنده شامل مثلث Triangles، پرچم Flags، قلاب Pennants و مستطیل Rectangles هستند.

الگوی ادامه‌دهنده مثلث Tringles

الگوی مثلث یک الگوی رایج است که با پایین‌های بالاتر و بالاهای پایین‌تر، می‌توان آن را به سادگی همگرای دامنه‌ی قیمت تعریف کرد. پرایس اکشن (عملکرد قیمت) همگرا شده یک مثلث ایجاد می‌کند. مثلث‌ها سه نوع اصلی دارند. متقارن Symmetrical، صعودی Ascending، نزولی .Descending در معامله‌گری هر سه نوع این مثلث به صورت مشابهی به کار می‌آیند.

مثلث‌ها در مدت‌زمان با هم تفاوت دارند اما دست‌کم دو نوسان بالا و دو نوسان پایین در قیمت دارند. اگر قیمت به همگرا شدن ادامه دهد، در نهایت به رأس زاویه می‌رسد؛ هرچه قیمت به رأس زاویه نزدیکتر شود، عملکرد قیمت محکم‌تر و محکم‌تر می‌شود و احتمال برک‌اوت را بالاتر می‌برد.

مثلث متقارن Symmetrical

یک مثلث متقارن، یک دامنه‌ی شیب‌دار به سمت بالا و یک دامنه‌ی شیب‌دار به سمت پایین دارد.

مثلث صعودی Ascending

مثلث صعودی یک سرحد افقی بالایی و یک سرحد افقی پایینی دارد.

مثلث نزولی Descending

مثلث نزولی یک سرحد بالایی شیب‌دار رو به بالا و یک سرحد افقی پایینی دارد.

پرچم Flag

پرچم‌ها در جایی که قیمت در یک رنج قیمت کوچک در میان خطوط موازی محدود می‌شود، در روند وقفه ایجاد می‌کنند. این وقفه در میانه‌ی روند، به الگو یک ظاهر پرچم‌مانند می‌دهد. پرچم‌ها از لحاظ مدت‌زمان کوتاه هستند و تا چند میله دوام می‌آورند و به عنوان یک محدوده‌ یا کانال روند، حاوی نوسان قیمت نیستند. پرچم می‌تواند موازی یا شیب‌دار رو به بالا یا پایین باشد.

قلاب Pennants

قلاب‌ها شبیه مثلث‌ها هستند اما کوچکتر؛ قلاب‌ها معمولاً تنها توسط چند ایجاد می‌شوند. این یک قانون سفت و سخت نیست اما اگر یک قلاب شامل بیش از بیست میله‌ی قیمت باشد، می‌توان آن را مثلث در نظر گرفت. این الگو وقتی شکل می‌گیرد که قیمت همگرا شود و محدوده‌ی قیمت نسبتاً کمی را در اواسط روند پوشش می‌دهد. همین موضوع به الگو ظاهری شبیه به قلاب می‌دهد.

مستطیل Rectangles

غالباً وقفه‌هایی در روند ایجاد می‌شود که در آن‌ها، عرضه و تقاضا تا درصد بالایی یکسان است؛ پس عملکرد قیمت یک خط افقی را تشکیل می‌دهد که بین دو سطوح پشتیبانی و مقاومت محدود شده است.

به مستطیل‌ها، محدوده‌ی معاملاتی Trading Range نیز می‌گویند و می‌توانند برای مدتی کوتاه یا تا چندین سال ادامه پیدا کنند. این الگو بسیار معمول است و در اغلب روزها و در بازه‌های زمانی طولانی‌تر دیده می‌شود.

نحوه کار با الگوهای ادامه‌دهنده

این الگوها، برای عملکرد قیمت یک منطق ارائه می‌دهند. وقتی الگوها را بلد باشید، می‌توانید برای استفاده از مزایای الگوهای معمول، یک برنامه‌ی معاملاتی ایجاد کنید. الگوها، فرصت‌های معاملاتی‌ای در اختیارتان قرار می‌دهند که ممکن است با استفاده از روش‌های دیگر، نتوانیم چنین فرصت‌هایی پیدا کنید.

البته، صرف اینکه اسم این الگوها ادامه‌دهنده است، به این معنا نیست که همیشه قابل اعتمادند. یک الگو ممکن است در طول روند ایجاد شود اما معکوس شدن روند هم همچنان ممکن است اتفاق بیفتد. همچنین، ممکن است به محض اینکه روی نمودارهایمان الگوها را رسم کردیم، ممکن است مرزها تغییرات اندکی را تجربه کنند اما یکBreak Out کامل اتفاق نمی‌افتد. به این حالت برک‌اوت جعلی یا غلط گفته می‌شود و می‌تواند تا چندین بار قبل از شکسته شدن الگو اتفاق بیفتد و ادامه یا معکوس شدن رخ دهد. از آن‌جایی که مستطیل محبوبیت دارد و به سادگی قابل تشخیص است، در معرض شکست‌ها یا برک‌اوت‌های جعلی قرار دارد.

الگوهای ادامه‌دهنده

الگوها همچنین می‌توانند ذهنی باشند؛ آن‌چه که یک معامله‌گر می‌بیند، چیزی نیست که یک معامله‌گر دیگر می‌بیند و هر معامله‌گری با روش خودش این الگوها را روی نموداری که استفاده می‌کند رسم می‌کند. این لزوماً چیز بدی نیست زیرا به هر معامله‌گری پرسپکتیو و چشم‌انداز خاص خودش را نسبت به بازار می‌دهد. پیدا کردن الگوها، ترسیم آن‌ها و فرموله کردن برنامه‌ای برای استفاده از آن‌ها، نیازمند وقت گذاشتن و تمرین زیاد است.

حرف آخر

الگوهای ادامه‌دهنده که شامل مثلث، پرچم، قلاب و مستطیل می‌شود، برای پیشبینی بالقوه‌ی روندی که بازار پیش می‌گیرد، منطق فراهم می‌کند. این الگوها غالباً در میانه‌ی روند اتفاق می‌افتند نشانگر ادامه‌ی روند هستند. برای ادامه‌ی روند، الگو باید در مسیر صحیح شکسته شود. با اینکه الگوها در گرفتن تصمیمات معاملاتی به معامله‌گر کمک می‌کنند، همیشه قابل‌اعتماد نیستند. مشکلات بالقوه‌ای که ممکن است اتفاق بیفتد شامل معکوس شدن روند به جای ادامه پیدا کردن و پس از شروع شکل‌گیری الگو، برک‌اوت‌های جعلی متعدد است.